نیلو.....
شبی از پشت یک تنهایی نمناک و بارانی تو را با لهجه گلهای نیلوفر صدا کردم
تمام شب برای با طراوت ماندن باغ قشنگ آرزوهایت دعا کردم
پس از یک جستجوی نقره ای در کوچه های آبی احساس
تو را از بین صدها گل که در تنهایی ام رویید با حسرت جدا کردم
+ نوشته شده در شنبه ۱۳۸۴/۱۱/۱۵ ساعت 10:11 توسط شقایق
|